فرهنگ را درست کنیم، اقتصاد درست می شود
آقای دکتر به عنوان نخستین پرسش، ارزیابی و تحلیل خود را از نامگذاری های چند سال اخیر توسط مقام معظم رهبری بفرمایید. به نظر می رسد ایشان نیز قصد دارند این پیام را به جامعه منتقل کنند که با روش های فرهنگی می توان بسیاری از مشکلات اقتصادی را برظرف کرد. موافقید؟
امسال، چهارمين سال متوالي است كه رهبري نظام به موضوعی اقتصادي در نامگذاری سال ها ميپردازند بر همین اساس کاملا طبیعی است که بگوییم توقع ايشان هم، چنان كه تصريح كردهاند، تبديل موضوع اقتصادی نامگذاری شده، به گفتمانی غالب در فرهنگ و باور عمومی است.
بدیهی است در طول یک سال، قرار نيست و نباید تنها به تکرار عنوان انتخاب شده، اکتفا كنيم بلکه قرار است، اذهان افکار عمومی در میان انبوهی از موضوعات، بيش از هر مسئله ای به موضوع اقتصادی مورد نظر متوجه شود. برای اثبات این تفسیر کافی است نگاهی داشته باشیم به شرایطی که در آستانه ورود به سال 91 در آن قرار داشتیم؛ در آغاز اين سال، مسائل مهم ديگري هم وجود داشت؛ به عنوان نمونه بيداري اسلامي در منطقه. واقعیت این است که موضوع بیداری اسلامی، مسأله كماهميتي نيست. تقابل و چالشي كه ما با بدخواهان ايران در مسأله هستهاي با آن مواجه هستیم، مسأله كماهميتي نيست. در کنار این مسائل فرامرزی، مسائل سياسي داخلي کشور نیز فوق العاده مهم هستند. با تمام این تفاصیل اما اينکه ايشان براي چهارمين سال متوالي بر موضوعی اقتصادی تأكيد ميكنند، به این خاطر است که ميخواهند اين پيام را به همه دوستداران انقلاب، اعم از نويسندگان، صاحبنظران، ائمه جمعه، علماو اساتید دانشگاه و تمامی گروه های های مرجع در جامعه منتقل کنند که هیچ مسأله ديگري در طول امسال نباید مسأله حمايت از كار،كارگر و سرمايه و سرمايهدار را تحت الشعاع قرار دهد.
با این مبنا و تحلیل، طبیعتا باید به دنبال پاسخ این پرسش بگردیم که برای تحقق اهداف مورد نظر در هر سال و مجموعه این سال ها باید چه کرد؟
دقیقا. بی تردید اصلاح باورها و انگاره های رایج در حوزه اقتصاد یکی از اقداماتی است که باید به آن به عنوان شرط لازم موفقیت نگریست چرا که تنها در صورت تصحیح نگاهمان به مقولات اقتصادی است که می توان امیدوار بود تا رویکردها و سپس برنامه ها و اقدامات نیز در مسیر صحیح قرار گیرد.
امروز رهبري نظام، سال 91 را سال «حمايت از سرمايه سرمايهدار ايراني و كار كارگر ايراني» می نامند؛ اين تسمیه و تأکید بالاترین مقام کشور با احتساب سابقه نه چندان روشن نگاه به سرماه در ایران در واقع حاوی یک پیام مهم است؛ به عبارت دیگر بیراه نخواهد بود اگر نام سال 91 را در واقع اسم رمز شکستن تابوهای نادرست مخالفت با سرمایه داری، کارآفرینی و ثروت اما از نوع مشروع آن تلقی کنیم.
از آنجایی که حوزه تأثیرگذاری این تابوها و طلسمها در فرهنگ عمومی جامعه بسیار بیشتر از خود اقتصاد بوده، تأثیر منفی فراوانی بر رشد و عزت اين انقلاب داشته است. از این روست که اگر فرهنگ عمومي را در حوزه انگاره های اقتصادي اصلاح كنيم، اصلاح خود اقتصاد، چندان دشوار نخواهد بود.
بر همین اساس و با این رویکرد، نقش گروه های مرجع در سپهر عمومی جامعه بسیار پررنگ و غیر قابل اغماض ارزیابی می شود. یکی از اثرگذارترین این گروه ها، علما و روحانیون هستند چرا که در کنار سایر گروه های مرجع، ارتباط و جایگاه سترگی در شکل دهی به افکار و اعتقادات و باورهای عمومی جامعه دارند.
این گرو های مرجع برای تصحیح باورها چه می توانند انجام دهند؟
به اعتقاد من تمامی گروه های مرجع در افکار عمومی در سه حوزه می توانند کمک های شایانی به تحقق اهداف نامگذاری امسال داشته باشند؛ فرهنگ عمومي اقتصادي، زمان آگاهي در تشخيص اولويتها،كمك به توليد واقعي.
پرسش اساسی این است که در بحث فرهنگ اقتصادي چه مسائلي بايد مورد تأكيد قرار بگيرد و چه آموزههاي نادرستي وجود دارد كه بايد ريشهكن شود؟
واقعیت این است که ما حدود 80 تا 90 سال است كه گرفتار اقتصاد نفتی هستیم و درآمدهای نفت نیز دولتزده شده و ساختاری ناكارآمد ديوانسالار، اقتصاد ما را در چنبره خود گرفتار کرده است. 40 سال است نرخ تورم در اقتصاد ایران از 10 درصد پايينتر نميآيد؛ چرا؟ علت، همين پول نفت است. باید باور کنیم که درآمد نفتي در اقتصاد ملي مانند كسر بودجه است از نظر اثر كلان. معناي كسر بودجه هم این است که يك دولت وقتي پول توزيع می كند به عنوان حقوق يا سایر هزينههاي جاری، اما به ازای این پول توزیع شده، درآمد ندارد و كالايي هم توليد نشده است، نقدينگي بالا مي رود، تقاضا را بيشتر از عرضه ميكند و حاصل آن، افزایش قیمت ها است.
اثر كلان پول نفت روي قيمتها هم همينطور است. پول نفتی كه ميآيد داخل كشور، ريال ميشود، اين ريال، قدرت خريدي است كه توزيع ميشود و از آن طرف، چون مابهازاي كالاي خدماتي نداشته است، اثر آن ميشود تورم. اگر می خواهیم گراني از اقتصاد كشور ريشهكن شود و تورم نداشته باشيم، باید در مورد اين اتكاي روزافزون بودجه دولت به نفت کاری بکنیم. دلخوش نشويم از اينكه قيمت نفت بالا رفت و وضع مردم خوب ميشود، نه؛ وضع اينطور خوب نميشود، وضع مردم وقتي خوب ميشود كه توليد ملي بالا رود، يعني از صبح تا شب كه مردم كار ميكنند، مصرف از صبح تا شبشان را خودشان توليد كرده باشند.
این موضوع چگونه با حوزه فرهنگ و باورهای عمومی پیوند می خورد؟
فرهنگ عمومی ما به شدت متأثر از آموزه های دینی است و خوشبختانه هم در فرهنگ عمومي اقتصادي، آموزههايی در اسلام داريم كه بسیار جالب و جذاب است اما کمتر فرصت كردهايم با مردم در مورد این آموزه های اقتصادی حرف بزنيم.
بی تردید یافتن روش های تبلیغی مناسب برای ایجاد باورهای درست در افکار و اذهان عمومی نسبت به آموزه های اسلام در حوزه کسب و کار و تجارت و کسب درآمد مستلزم یافتن پاسخی مناسب برای این پرسش است که نگاه اسلام به دنیا و بهره مندی از نعمات دنیوی چیست؟
باید برای این پرسش پاسخی مناسب فراهم آورد که آیا اسلام نسبت به دنیا رویکردی از جنس رویکرد جوکی های هندی دارد و همین نگاه را تبلیغ می کند یا خیر؟
اندک تحقیقی در سوابق تاریخی نشان می دهد که متأسفانه تفکرات نادرستی در مورد رویکرد اسلام به دنیا و تلاش برای کسب درآمد و سود توسط برخی تشويق و تبلیغ شد؛ نگاهی که در کمال تأسف در تمام این سال ها کمتر تلاشی برای تصحیح و محو آن صورت گرفته است.
این همه در حالی است که در نگاه اسلام، دنيا و بهره مندی از آن در حکم ابزاري است براي آخرت. با چنین رویکردی قطعا تلاش برای بهره مندی از دنیا البته در چارچوب احکام شرعی و دینی نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح و سفارش شده است.
با این وجود اما در کمال کمتر در راستای نهادینه ساری تفکر و رویکرد صحیح نسبت به این موضوع گام برداشته ایم.
واقعیت این است که توليد ثروت بايد در فرهنگ اجتماعي ما به ارزش تبدیل شود و این تنها راه تسریع در دستیابی به اهداف متعالی کشور است. تجربه كشورهايي كه موفق شده اند از شرايط بسيار بد اقتصادي عبور كنند، نشان می دهد که با ترویج و تشویق روحیه تلاش و ابتکار و خلاقیت می توان انگیزه های لازم را برای ایجاد تحرک در جامعه بوجود آورد.
بررسی اجمالی محصولات فرهنگی اعم از کتاب، داستان، فیلم، شعر و حتی بازی های این کشور ها نشان می دهد که تمرکز تمامی این محصولات بر دمیدن روح اميد و تدبير و ابتكار و همكاري جمعي در افکار عمومی و بدنه جامعه است. این آموزش ها را به صورت غيرمستقيم در داستان ها و فیلم ها و اشعار فورکلر می گنجانند تا به این شکل به مردم یاد دهند که باید تلاش کنند و این تلاش نیز به هیچ وجه مذموم نیست.
اگر بخواهید در دسته بندی های جداگانه ای به اقداماتی که باید انجام شود، بپردازید، این اقدامات را چگونه طبقه بندی می کنید؟
عقل و علم حکم می کند که ما در مواجهه با این گونه بد فهمی ها و انحرافات در برداشت ها که گاه تعمدا هم صورت می گیرد از دو روش سلبی و ایجابی استفاده کنیم.
ما باید تلاش کنیم تا این باور را نهادینه سازیم که تلاشگر و جهادگر در راه تأمین نیازهای جامعه، محبوب خداوند است. چرا که خداوند نیز فرموده است دوست ميدارم كسي را كه كار ميكند و مورد اعتماد و امين است.
ما باید به پرسش اساسی پاسخ بگوییم که رشد در نگاه اسلامي آيا از تضاد حاصل ميشود يا از تعاون؟ در نگاه اسلام، رشد از تعاون نشأت می گیرد و با كنار هم قرارگرفتن عوامل توليد ميتوان به رشد دست یافت.
تجربه دهه های اخیر نیز این نکته را تأیید می کند؛ واقعیت این است که همه كشورهايي كه در دام ديالكتيك ماركسيستي گرفتار شدند، بدون استثنا عقب ماندند. از سوی دیگر اما تمامی آن ديگراني كه بخشي از حقيقت فطرت و خلقت عالم را دريافت كردند و رشد را تدريجي و حاصل تلائم عوامل مختلفی اعم از طبيعت، انسان، اجتماع و حكومت، دانستند، موفق شدند مسیر پیشرفت را سریع تر و ساده تر طی کنند.
در این دوران همچنین ضرورت طرح و تبیین نگاه و رویکرد اسلام به فعالیت اقتصادی در سال حمايت از كار و سرمايه بیش از هر زمان دیگری رخ می نماید.
در این سال خصوصا ما باید از هر فرصتی برای تبیین آموزه های اسلامی و ارزشمند شیعی استفاده کنیم؛ در خطبه های نماز جمعه عهدنامه اميرالمؤمنين علیه السلام را خطاب به مالك بخوانیم که در آن به فرماندار خود توصيه تجار و صنعتگران را مطرح می کنند.
نگاه اسلامي به احكام و آداب تجارت آیا این رویکرد را تأیید می کند؟
به شخصه تردیدی ندارم که با اندک تحقیقی می توان این ادعا را ثابت کرد که بسیاری از قواعد رفتارهای سازمانی و روش های تجارت در دنیای امروز، در متون و اصول دینی و فقهی اسلام هم وجود دارد.
تجربه شخصی من هم این ادعا را ثابت می کند؛ نتایج بررسی های يكی از دانشجويان دكترای من که تز خود را تحقیق در مورد مقایسه احکام فقهی اسلام در تجارت و اصول شرکت های بزرگ جهان انتخاب کرده بود، نشان داد که بیش از 95 درصد آنچه در منشورهای شرکت های بزرگ جهانی آمده با آنچه كه ما در آدابالتجاره و فقه اسلام تبیین شده، مشترک است.
با باورهای غلط چه باید کرد؟
بررسی ها نشان می دهد در آموزه قرآني حتي زمانی که در مورد ربا صحبت می شود و یکی از سنگین ترین توصیفات، جنگ با خدا و رسول خدا، برای آن بکار برده می شود، باز هم تأکیید می شود که مالکیت فردی محترم است.
اين یک نمونه از تفاوت های ديدگاه ما در اقتصاد اسلامي است با ماركسيسم. در نگاه اسلامي، حساسیت ها در مورد اصل سرمايه نيست بلکه این نوع روابط حول محور سرمایه است که محل مناقشه و دقت است. به تعبیر دیگر اهمیتی ندارد که «رئوس اموال» دست چه كسي باشد چرا که اگر سرمايه در مسير توليد به كار گرفته شود؛ آن سرمايهدار تنها حمال اين سرمايه است؛ در واقع، بهره آن را كارگر و جامعه ميبرد و با آن شغل و رفاه براي همه جامعه حاصل ميشود.
از این رو تأكيد بر بحث اينكه مالكيت آيا باشد يا نباشد و حد آن چيست، خود به نوعی دادن آدرس غلط است چرا که مسأله اصلي، روابط است كه بايد عادلانه باشد و غیر ظالمانه.از این رو است که اسلام بر عقود تأكيد كرده است.
متأسفانه طی دهه های اخیر اینگونه به جامعه ما تلقین شد که مسئول حل هر مشکلی در اقتصاد، دولت است حال آنکه بنا بر آموزه های اسلامی، امر دنيا، کسب مال و معیشت فردی، از جمله اموری است که مردم در آنها خود مسئول هستند نه دیگران. دولت تنها باید نظارت و مراقبت کند که کسی به دیگران ظلمی روا ندارد. به عبارت دیگر دولت فقط نگهبان كيفيت روابط است. چرا دولت بايد زراعت كند، صناعت كند، تجارت كند، بايد گندم بخرد، بايد گندم بفروشد، بايد مسؤول روغن باشد؟!
آیا تا به حال از خود پرسیده ایم، چرا دولت را مسئول همه چیز می دانیم؟ قرار است در نظام اسلامي، همهكاره مردم باشند؛ كسب وكار و بركت، حاصل دسترنج مردم است؛ دولت البته نگهبان روابط است. اين نگاه دولت سالارانه از زمانی که رضاخان اولين شركت دولتي را در اين كشور تأسيس كرد، آغاز شد.. سابقه شركتهاي دولتي هم برميگردد به دوره پهلوي اول؛ شركت دولتي قند و شكر، شركت دولتي راهآهن، بانكها و مؤسسات دولتی در آن زمان ایجاد شدند. آن هم با پول نفت؛ پول نفتی که می بایست و ميتوانست كمككار توسعه ملي شود، كمككار دولتيشدن اقتصاد كشور شد!
آیا اين براي ما شرف و افتخار است كه خانوارهاي تحت پوشش كميته امداد در یک استان 70 درصد كل خانوارهاي آن باشند آن هم پس از اینکه 30 سال از انقلاب شكوهمند اسلامي می گذرد؟! اگر به این مسئله افتخار می شود به علت مشکلات فرهنگی است. چرا در سريالهاي تلويزيون ما در اكثر موارد شخصيت منفي فيلم، كسي است كه وضع مالي خوبي دارد و همین آدم متمول که معمولا از قتل و قاچاق و تعرض به ناموس ديگران هم ابا ندارد، يا برجساز است يا كارخانهدار يا تاجر.
از آن طرف، شخصيت مثبت فيلم در اكثر موارد آدمي است كه از عهده اداره امور شخصي خود و خانوادهاش برنميآيد، براي جهيزيه دخترش حتماً بايد برود به صندوق قرضالحسنه مسجد مراجعه كند؛ آيا اين آموزش درستی است كه به جامعه داده می شود؟ نتيجه كه نسل جديد از این برنامه ها می گیرد این است كه اگر ميخواهم در زندگي مادي وضعم خوب شود، راه آن است كه حتماً بروم خلافكاري بياموزم و اگر تصميم بگيرم آدم خوبي باشم، حتماً بايد وضعم بد باشد!
اشکال آنجاست که ما نگفتهايم قاعده كجاست، استثنا كجا؟ بركت خدا در عمل به احكام نوراني اسلام است، مخصوصاً در نظام اجتماعي. اگر نظام به احكام عمل كند، وضع همه خوب ميشود. البته خداوند جهت امتحان براي مؤمنين، درجات رشدي قرار ميدهد؛ اما برای امتحان.
آیا چنین مواردی در مناسبات اقتصادی بین المللی هم وجود دارد؟
بله. آيا خوب است با ديگران در دنيا روابط اقتصادي داشته باشيم يا بد؟ آيا لازمه استقلال ما در اقتصاد، انزواي اقتصادي است يا اينكه اتفاقاً لازمه استقلال ما گسترش روابط است؟! معناي مطالبی كه رهبري در سياستهاي كلي حاكم بر چشمانداز فرمودند از قبیل حضور عزتمندانه در اقتصاد بينالملل و مانند آن چيست؟ آیا معنايش اين نیست كه بايد صادراتمان بيشتر باشد و از آنجایی که تجارت هم كه يكطرفه نميشود؛ واردات هم بايد داشته باشيم؟ تراز بازرگانی مثبت باشد؟ سرمايهگذاري خارجي جذب كنيم؟
تجربه جهانی نشان داده است که حضور سرمایه گذار خارجی در خاک یک کشور به خودی خود، نگهبان آن سرزمین است. بی تردید در مقابل تحميلات بيگانه بايد ايستاگي كنيم مثل جنگ، اگر جنگ را بر ما تحميل كردند وظيفه ما مقاومت است، اما هدف ما كه جنگ نبوده است؛ جنگ، چيزي بوده كه ديگران بر ما تحميل كردهاند، اگر انزوا را بر ما تحميل كردند، ما ميايستيم، همچنانكه در مقابل تحريم اقتصادي ايستادهايم؛ اما رویکرد ما تعامل است؛ اگر ما ميخواهيم حضور در كشورهاي ديگر داشته باشيم خصوصا در صحنه جهان اسلام، بايد حتي بتوانيم سرمايهگذاري خارجي كنيم. ما جز با حضور سرمايهگذارانه در اقتصاد کشورهای دیگر نميتوانيم به اين درجه تعامل برسيم؛ نفس اين مفهوم كه «براي قوت انقلاب اسلامي» مناسبات ما با اقتصاد بينالملل بايد رشد كند»، صراحت بيان سياستهاي كلي نظام است، هم در چشمانداز و هم در برنامه 5ساله.
همچنانكه مقام معظم رهبري اشاره فرمودند نباید به تكرار شعارها اكتفا کرد و باید برای تحقق این شعارها برنامه عملیاتی و اجرایی تدوین کرد. اواخر سال گذشته قانون مهمي در مجلس شوراي اسلامي تصويب شد، به نام «قانون بهبود مستمر محيط كسبوكار» كه 29 ماده دارد. اهمیت این قانون از این لحاظ است که رقابت های اقتصادی امروزه تنها در دایره كالا نيست و این فضاهاي كسبوكار هستند كه با هم رقابت ميكنند؛ سرمايههاي سرگردان در دنيا، جایی سکنی می گیرند که محیط کسب و کارش مساعدتر باشد. بر همین اسای در اين 29 ماده، نمايندگان ملت سعي كردهاند حرفهاي روشني بزنند؛ به نظر ميرسد، اگر بخواهیم برنامه های روشنی در سال تولید ملی برای تحقق شعار سال اجرا کنیم، یکی از این برنامه ها، می تواند اجراي همین قانون بهبود محيط كسبوكار باشد.
يكي از معضلات گذشته ما در اقتصاد این بود که اظهارنظرها لزوماً مبتني بر مبناي كارشناسي نبوده است؛ مقصود لزوما كارشناسي غربي نيست بلکه كارشناسي اقتصاد اسلامي است؛ حوزه اقتصاد هم مثل هر حوزه ديگري تخصصي است.
ما باید اینکه قبل از هر قانونی و سیاستی پیش از اجرا از پشتوانه کارشناسی برخوردار باشد را تبدیل به یک مطالبه عمومی کنیم. اين مسئله باید در کشور ما تبدیل به یک رویه شود که کارشناسان و مسئولان افتصادی در قبال نظران و طرح های خود مسئول و پاسخگو باشند.
باید متذکر باشیم که وجود امنيت با احساس امنيت دو موضوع است؛ ما در فضاي عمومي كه تريبونهاي نماز جمعه هم يكي از مؤلفههاي مؤثر در آن است باید احساس امنيت در سرمايهگذاران را افزايش بدهيم، با هتك حرمت و تخريب شخصيت فعالان اقتصادي مقابله كنيم. اين درست نيست فردی که تمام دارایی خود را در کشور خودش سرمایه گذاری کرده است تا برای مردم خودش فرصت شغلي ايجاد كند در معرض تعرض شخصيتي قرار بگيرد بنا برا ین باید فضا اخلاقي كنيم.
متأسفانه برخورد ما با متخلفان اقتصادی متفاوت و بسیار پر سر و صداتر از برخورد با متخلفان در اصناف و حوزه های دیگر است در حالی که در سایر حوزه ها هم متخلفانی وجود دارند که پیامد تخلفات آنها کمتر از متخلفان اقتصادی نیست.
آيا این صحیح است که به خاطر 5 درصد متخلف، 95 درصد را مجرم فرض کنیم؟! در مورد متخلفان کدام كدام گروه اجتماعي این گونه عمل می شود که در حوزه اقتصاد عمل می شود؟ مگر در میان اساتيد دانشگاه، آدمهاي متخلف پيدا نميشوند؟ آيا همه اساتيد را بد نام می كنيم به خاطر متخلفان؟ سرمايهداران زالوصفت را حتماً ميبايد محاكمه جدي کرد، با همه كسانيكه بيتالمال را غارت ميكنند و سوءاستفاده ميكنند بايد برخورد جدي و قاطع شود، شکی در اين نيست، اما براي حراست از انقلاب اسلامي، از سرمايهداران امين، متدين، خدوم و كساني كه زندگي سادهاي دارند اما سرمايه خود را در خدمت رشد اقتصادي كشور ميگذارند، حتماً بايد حمايت كنيم.